زبان تفکر انتقادی به منزله کلمه سواء » یکی از رسالت‌های طلاب و دانشجویان مدرسه عقل و وحی نشر این گفتمان و گفتگو با صاحبان افکار، مذاهب و گروه‌های مختلف است ناگفته پیداست همانگونه که دو نفر از دو ملت مختلف برای برقراری ارتباط به زبان مشترک نیاز دارند، افراد با تفکرات مختلف و فرهنگ‌های متفاوت نیز همین طورند، زیرا در مورد اول ممکن است دو ناهم‌زبان با اشاره و یا تصویرگری ساعت‌ها با هم گفتگو کنند ولی در صورت نبود تفکر انتقادی، یا ارتباطی صورت نمی‌گیرد یا لحظاتی کوتاه و سرد خواهد بود ادامه مطلب
                                           تفکر مظلوم در حوزه های علمی حدود صد سال است که در غرب به مهارتی به نام تفکر انتقادی پرداخته می شود و پس از تورق و بررسی کتب و مقالاتشان مشاهده می شود انصافا مطالب بدیع و زیبائی را در این راستا کشف وضبط کرده اند همین مساله این قلم را بدین امر رهنمون داشت که به راستی اگر تفکر انتقادی همان تفکر و تدبریست که در تراث علمیدینی ما موجود است به چه میزان به این گنج عظیم بها داده ایم ؟و چرا اینقدر کم و حقیر؟به طوری که اگر طلاب و دانشجویان ما با عنوان کتاب یا مقاله ای که گویای بررسی چند وچون تفکر است مواجه شوند به سادگی از کنار آن عبور می کنند لذا برآن شدم در طی چند یادداشت به ضرورت ورود طلاب و دانشجویان عرصه عقل و وحی به مقوله تفکر انتقادیبپردازم باشد که بدین واسطه گوشه ای از مظلومیت این واجب فراموش شده مرتفع گردد ادامه مطلب
                                                     بر من روشن شده بود که هیچ یک از آنها اعضای حلقه وین در پی آن نبودند که حدّ بین علم و علم کاذب را مشخص کنند بلکه به حد فاصل علم و فلسفه اولی می پرداختند و می دیدم که ضابطه تمایز من از آنها بهتر است؛ زیرا اولا بر آن بودند که ضابطه ای بیابند که به موجب آن، متافیزیک چیزی خالی از معنا و مفهوم جلوه کند؛ در حالی که متافیزیک، سلف بسیاری از نظریه های علمی است   ثانیاً تمایز به صورت حد فاصل بین معنا و بی معنا فقط جای مسئله را تغییر می داد همانطور که خود حلقه هم قبول داشت این امر مستم آن بود که معیاری جهت معنا و بی معنایی در دست داشته باشیم و به این منظور مسئله تأیید پذیریاثبات پذیری» را پذیرفته بودند و فکر می کردند که همان آزمایش و مشاهده است ولی این کار صورت دیگری از همان ضابطه کهن استقرائیان بود و در حقیقت فرقی بین استقراء و تأیید پذیری وجود نداشت اما من معتقدم که علم، اصولا استقرائی و مبتنی بر تجربه و مشاهده نیست و هیوم این اسطوره را در ه
آخرین جستجو ها